السلام علیک یا جواد الائمه
بدان که از دید خدا پنهان نیستی ، پس بنگر که چگونه ای.
امام جواد علیه السلام
حسین کوچولو 5 هفته و یک روزش بود که به زیارت کاظمین طلبیده شد .( پنجشنبه اول مرداد 1391) در اولین روز ماه شعبان حسین ما عطر بهشتی دو امام همام را استشمام کرد .
حسینم نمی دانم آن روز در آن بقعه بهشتی برایت گفتم یا نه. این مطلب را روز شهادت امام رضا علیه السلام در مسجد شنیدم : از قول امام جواد گفتند (نقل به مضمون ) به این دلیل به پدر من رضا می گفتند که خداوند 45 سال به ایشان فرزند نداد و ایشان یک بار هم (به زبان من ) لب به گله و شکایت نگشودند.
حسین جان این جمله ای است که بارها دل مادرت را لرزانده . وقتی بزرگ شدی ، خیلی بزرگ آن وقت که دوست داشتی خداوند یکی از گلهای بهشتی اش را به زندگیت ببخشد، عمق این جمله را می فهمی و برای آقایمان اشک میریزی . نمی دانم بگویم اشکت برای چه چیز آقا سرازیر می شود ، برای مظلومیتشان ، برای تنهاییشان ، برای صبرشان ؟ اشک مادر که برای "دل " آقا می آمد . دل مامان به یاد دل آقا فشرده می شد . دلی که 45 سال منتظر نوری از خزانه انوار الهی بود . دلی که شش هفت سال بیشتر در کنار عزیزش نتپید .
حسین مامان تو را به عزیزی می سپارم که با آمدنش دل امام رئوفمان شاد شد و با رفتن مظلومانه اش دل همه شیعیان به خون نشست .به پاره تن امام رضا علیه السلام و میوه دل رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم ، به جواد الائمه علیه السلام...
این دو تا حدیث را از من در روز شهادت آقا به یادگار داشته باش :
سه چیز است که هر کس رعایت آن را کند پشیمان نمی شود :
1) اجتناب از عجله
2)مشورت کردن
3)و توکل بر خدا هنگام تصمیم گیری